نوشته بودی : شقایق درد من یکی دو تا نیست. زندگی خالی از غصه ها نیست. هر شب و روز این منم مرده ی زنده.
می نویسم :فدای قلب اندوهگینت شوم .که از شریک بودن با غم تو هم محرومم مثل غریبه ها مثل آشناهای ودور و برت . من نیزمرده ی زنده ام وبا تو همراهم .اکنون امده ام دیوانه ای پیدا کنم همزبان این دل شوریده ی رسوا شوم.
لحظه ها را می کشم با روز وشب بیگانه ام هر بار که از تو ای مایه ی زندگیم کلمه مقدس مرگ را می شنوم . بیا دیوانه شویم واز چشم دیوانگان به این دنیای فانی بنگریم
|